Sexta-feira, 29 de novembro de 2013. Éramos eu e minha esposa, apenas. Naquela casa, que muitos poderiam ter por mansão, os sons não eram de bom grado para a normalidade. Sou um homem que ajuntou consideráveis quantias de bens, perecendo, muitas vezes, no amor que deveria proporcionar a pessoa que me ama. Ah, sim! Ama-me sem questionar, minha mulher! Sua voz nunca me questionava e sua ira nunca se apresentava; mas mesmo assim seus familiares insistiam em querer levá-la embora - eram uns loucos! Não era u.

Coucou, je suis Elena Gilbert. Je suis la perfection incarnée, non je rigole.

از این به بعد میخوام رمزی بنویسم,نمیدونم چرا ولی فکر میکنم این جوری بهتره. دنبال جمع کردن کامنت و مخاطب و . نیستم,مینویسم که هم برام ثبت بشه و هم با دوستام در ارتباط باشم و اونارو هم در جریان یه سری اتفاقات بذارم. پس دوست ندارم غریبه ای وارد حریم خصوصیم بشه,همین. میخواستم وبلاگ دیگه ای بسازم ولی دلم نیومد از اینجا برم,با اینجا خیلی خاطره دارم. خیلی حرفا دل شکسته من.

وبلاگ حوزه علمیه فاطمه الزهراء اردکان. به مناسبت سالروز فتح خرمشهر. شهید حاضر و ناظر است و از زندگی و فضای محیطی که در آن ایثار بزرگ و فراموش نشدنی خود را تقدیم خدای متعال کرده است غایب نیست . وعده الهی به شهداء با وعدههای دیگر که از سوی پروردگار داده شده متفاوت است . سالروز آزادسازی خرمشهر بر دلاور مردان عرصه جهاد و شهادت بزرگ مردان تاریخ مدافعان اسلام ناب محمدی عاشقان طریق ولایت و رهبری مبارک و خجسته باد .